به گزارش انعکاس بناب به نقل از سایت وزارت اطلاعات، این پایگاه الکترونیکی در گزارشی با اشاره به جایگاه ایران و آمریکا در جنگ نرم نوشت:
درقسمت اول اشاره گرديد قدرت نرم، به عنوان منبع نفوذ می تواند به یک قــدرت سخـت، تهدیـدات یا تطمیع ها نیز وابستگی پیدا کرده و از قدرت تحریک مردم با استـدلال نیز فراتر رود، هرچند اقنـاع، بخشی مهـم از آن به شمار می آید. قـدرت نرم توانایی اغوا و جذب نیز دارد. از دیدگـاه رفتاری، قدرت نـرم، قدرت جـذاب است و از دیدگاه منابع، منابع قدرت نرم موهبت هایی هستند که این جذبه را تولید می کنند. و گفته شد پس از پیروزی انقلاب، به دلیل عدم درک صحیح غرب، به ویژه آمریکا، از ماهیت مردمی انقـلاب، مبارزه بی امـانی با کشورمـان آغـاز شد. این مبــارزه نه فقــط برای جلوگیـری از ایفــای نقش طبیعـی ایران، بلکه علیه موجودیت انقـلاب اسلامی صورت گرفت. اوج این مبارزه در سـال های نخست انقلاب و در جنگ تحمیلی علیه کشورمان رخ نمود و بسیاری از رخـدادهای پس از انقلاب درون و بیرون کشورمان را در پـرتـو همین واقعیت می توان تجزیـه و تحلیل کرد.
و گفته شد در دوران نوین، دیدگاه مردمان سایر کشورها به ایران، سبب سستی یا تقویت جایگـاه ایران در روابط بینالمللی خواهد گردید. قدرت نــرم ایـران و استفاده از گفتمان مناسب در سیاست خارجی می تواند در ایجاد تصویر مثبت از انقلاب اسلامی فعال و مؤثر واقـع شود. قدرت نرم ایران در فرهنگ، تاریخ، تمدن، اقتصاد پـویـا، رونـد گفتوگوهای نظری در میان نخبگان ریشه دارد. اگر سیاست خـارجـی را بخشی از قـدرت نـرم بدانیم آن گاه وظیفه برای آن پیش روی است.
نخست، افزودن به مشروعیت نظام از دیدگــاه بین المللی. مشروعیت هر نظام ریشه در سـاز و کـار داخلی آن دارد، اما کشورها بـایـد مراقـب رفتـار خود در سطح جهـانـی و واکنـش سایر کشورها باشند. مؤسسات بینالمللی عموماً با دل مشغولی های فرهنگی، مانند؛ گفتمان صلح، گفتمان پاسداشت حقوق بشر و ایجاد فرصت برای تقویت کشورهای ضعیف تأسیس گردیدهاند.
با افزایش شمـار مؤسسات بینالمللی، سازمان های غیر دولتـی و همچنین شخصیت هایی که خود به صورت فردی در نظـام بینالملل مؤثـرند، هر واحـد سیاسی می باید چنان رفتار نماید که از رهگـذر تعامل با مؤسسات بینالمللی بر مشروعیت خویش در امـور انسانـی و انسـان دوستانه بیفزاید.
و اکنون ادامه مطالب:
دومین وظیفه سیاست خارجی، بـه دسـت آوردن جایگاه، حیثیت، اعتبار و آبرو در صحنهی بین المللی است.
سومین وظیفه سیاست خـارجـی، در چـهارچـوب قـدرت نـرم « مدیریت افکار عمومی جهانـی » است.
دیپلماسی عمومی، شامل برنامه های مرتبط با انتشـار کتاب، تشکیل کتابخانه ها، پخش رادیویی و تلویزیونـی بـرنـامـه ها بـه زبــان رایــج بینالمللـی، آمـوزش زبــان و جشنواره های هنری و برنامه های مبادلات آموزشی است.
وظیفه چهارم سیاست خارجی، تأثیر گـذاری بر اذهان مردم دیگر کشورها، از راه روش های روابـط عمومی است.
روابط عمومی، به معنای مدیریت کردن ارتباطات خارجی یک سازمان برای ایجاد تصویر مثبت در آن سازمان است. این کار به هر واحد، از جمله یک کشور اجازه می دهد که موفقیت های خود را در میـان دیگر جوامع بزرگ بنماید و شکست های آن کشور را کوچک جلوه دهد و دگرگونی ها در حکومت و جامعه را برای دیگران توضـیــح دهـد، به گونهای که افراد به طرفداری از آن کشور یا حکومت و جامعه را برای دیگران توضیح دهد، تا این که افراد به طرفـداری از آن کشور یا حکومت، تمایلی در ذهن خود احساس نمایند.
فشـار رسانهای کشورها و گروه هایی که نفع آنان در ضعف ایران است، به شـدت افزایش یافته است. بدون برنامهریزی برای حضور در میان نخبگان سایر کشورها، رسانه های مختلف و تولید کتاب و مجله و سایت اینترنتی برای شناسایی ایران به دیگران، پاسداری از منافع ملی ایران کـار مشکلی است.
جمهوری اسـلامـی ایـران طـی چنـد سـال اخیر، که با فشارهای رسانه های همگانی غرب مواجه بوده است، با واژهی جنگ نـرم و ویـژگـی های آن آشنا شد.
جنگ نـرم، ابتدا در بین نیــروهای مسلـح جمهوری اسلامی ایران مطـرح شد و سپس در بین جوامـع غیر نظامی و دانشگاهی رایج گردید. به همین دلـیـل اولـیـن همایش های مرتبط با جنـگ نـرم تـوسط نـیـروهای نظامی ایران و سپس در محیط های دانشگاهی و رسـانـه ای برگزار شد.
فرماندهان و مدیران جنگ نـرم در اولین واکنش های خود در قبال جنگ نرم علیه ایران، به یک سری اقدامات باز دارنده از جمله؛ ممنوعیت توسعه استفاده عمومی از ماهـواره ها و نظارت بیشتر بر رسانه های همگانی، نشر فیلـم و نـظـایـر آن روی آوردند، که این رونـد همچنان با نـوسـانـات مختلف ادامه دارد. گاهی شـدت می یابـد و گاهـی نحـوهی اقدامات تغییر می کند. اینکه این اقدامات اساساً مقابله با جنگ نـرم بوده و تا چه حد تأثیرگذار است، قابل ارزیابی دقیق نمیباشد، ولی آنچه مسلم است این نوع فعالیت ها قطعاً اثراتی {حتی موقتی} برای مقابله با جنگ نرمی که غرب علیه انقلاب اسلامی ایران را انداخته است، داشته، اما روش های مقابلهایی کنونی در این نبرد نرم، تا چه میزان توانسته موفق عمل کند و در آینده تا چه حد موفق خواهد بود، سوالی است که با بهره گیری از گذشت زمان باید به آن پاسخ داد.!
جـنـگ نــرم، مقولهی پیچیـده و کامـلاً تخصصــی است، تا آن جا که برخی جامعه شناسان برای مقابله با آن صرفاً روش های مـشـابـه نـرم را پیشنهاد میکنند. به عبارتی دیگر؛ انقلاب اسلامی ایران باید با هدفگذاری دقیق، برنامه جـامـع و اعتبار مورد نیاز و فعالیت هماهنگ نـرم که نتیجهی آن تولید بیشتر اطلاعات هدفمند، برای مردم خواهد بود، به جنگ نــرم غـرب برود. لذا در اتخاذ استراتژی جنگ نرم علیه جنگ نرم برخورداری از یک ستاد مشترک و فرماندهی واحد در این زمینه؛ ضروری به نظر میرسد که در آن دستگاههایی همچون صدا و سیما، وزارت ارشاد، مطبوعات و خبرگزاری ها و سایر نـهـادها تحت یک برنامه مشخص و فرماندهی واحد در مقابله با جنگ نرم غرب علیه انقلاب اسلامی ایران فعالیتهای خود را سازمان دهی نمایند.
مقایسه منابع اصلی قدرت نرم در آمریکا و ایران :
1- جایگاه آمریکا در استفاده از قـدرت نـرم :
ایالات متحده آمریکا با بهرهگیری از امکانات عظیم اقتصادی و همچنین استفاده از ابر صنعت رسانه و سینما که به مدد قدرت علمی متمرکز شده در آمریکا در حال فعالیت بوده و با چاشنی هنر به ویژه موسیقی همراه است ،تلاش دارد قدرت و نفوذ خود را بر جهان ، تک قطبی کرده و سیطرهی سلطه طلبانه خود را بر علیه حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان را استمرار بخشد. اتخاذ استراتژی فعال جنگ نرم در دهه اخیر از سوی آمریکا به سبب هزینههای سنگین این کشور در بهرهگیری از سیاستهای جنگ طلبانه بوده که دو مصداق اخیر آن در افغانستان و عراق موید این موضوع میباشد تا جایی که اوباما توانست با شعار تغییر و تصمیم به فراخوان نظامیانش از افغانستان و عراق در انتخابات سال 2008 بر جمهوری خواهان جنگ طلب پیروز شود. سیاستی که در سال 2012 نیز توانست برای بار دوم جمهوری خواهان را که همواره بر طبل جنگ میکوبند شکست دهد.
امروزه رسانهها وابسته به غرب تلاش دارند قدرت نـرم و گفتمان حاکم بر جهان از سوی آمریکا را بر اذهـان مردم جهان افزایش دهند زیرا در عـصـر رسـانـه های جهانی گفتمان هر جا که تولید و توسط هرکسی که ساخته شود، در صورتی که در فضای رسـانـه جـاری شود، قـدرت می آفریند. از این رو امروزه باید اذعان کرد دیگر رمز گشایی از گفتمان رسانـهای آسـان نیست. استراتـژی و تکنیـک های به کار گرفته شده به راحتـی قـابــل تشخیص نیستند، چـرا که از یک منطـق و قالب خاص و کلیشهای استفاده نمی کنند تا با آگاهـی از آنان بر گفتمان تبلیغی شان چیره شد. در نگاه اول تولیـد، پــردازش، تحلیـل و چینش اخـبـار از نوعی سادگی پیروی می کنند، ولی هرچقدر تخصصیتر نگریستـه شود، آگـاهـی به پـیـچـیــده بودن آنان بیشتر می شود. اخبار با تحلیل عجین شده است و در فواصل مختلف با بستهبندی های متنــوع تزئیــن می گردد و به خورد مخاطب داده می شود.
در این میان شاهد هستیم رسـانــه هـای خبـری آمریکایی نفوذ قابل توجهی در بیشتر نقـاط جهان پیدا کردهاند. بنابراین اگر گفته شود فیلم های هالیوود نیز بخشی از امپراطوری رسانهای آمریکا را تشکیل می دهند به گزافه گویی مبتلا نشدهایم.
آموزش عالی دومین مـنـبـع قـدرت نـرم آمریکاست. تقریباً در همه جای جهـان دانشگاه های «هاروارد»، «استانفورد» و «ام ای تی» تلاش به جذب دانشجویان نخبه دارند و به موازات اینان سایر دانشگاه های آمریکایی با ایـجـاد پـردیـس های جدید در کشورهای دیگر، به ویـژه در کشورهای همسایه ایران به بازار بزرگ جذب دانشجویان می اندیشند. این بـازار میتواند با خود جـریـان علاقه مندی جوانـان کشورهای دیگر و همچنین تمایل نسبت به آمریکا را در پـی داشته باشد.
سومین بخش از منابـع قـدرت نـرم آمریکا، در بخش فنآوری است. فنآوری ارتباطاتی آمریکا، که بخشی از آن در استفاده از سامانه وینـدوز در بیشتر رایانـه های جهان دیده می شود، توانسته سلیقهی کـاربــران را دگرگون کند تا جایی که فروش میلیونی ویندوز 8 در صدر اخبار جهانی قرار میگیرد درحالی که توزیع این سیستم عاملهای غیر بومی در دنیا راهی برای فعالیت های اطلاعـاتی آمریکا را باز می نمایند.
چهارمین بخش از این منـابـع، در ورزش نهفته است. «مایکل جردن» را بیشتر جـوانــان دیگر کشورها می شناسند و از این راه به شبکه مشتاقان به قهرمانان ورزش آمریکا و استفاده از بازار بزرگ لباس و وسایل ورزشی پیرایه بسته به نام آنان می پیوندند.
یکی دیگر از منابع قدرت نرم، که می توان از آن نام برد، صـنـایـع غـذایـی آمریکـاست. پپسی کـولا و کوکاکولا بیگمان بزرگترین فروشندگان نوشـابه در جهان هستند و خـوراک آمـاده، همچـون «مـک دونـالـد» دارای صف های بلند در کشورهایی مانند چـیـن، روسیه و ... است.
دولت های غربی، به ویـژه آمریکـا، با رویکرد تشدید جنگ نــرم عـلـیـه ایـران، از طریق عناصر ضد انقلاب اقـدام به راه انـدازی بیش از دهها شبکه تلویزیونی فارسی زبان ماهوارهای مینمایند. این گونه تصمیمات پس از زمینه سنجی و تست کردن چند تلویزیون فارسی زبان ، که بتواند موفقیت نسبی در جـذب مخاطب در بین اقشار مختلف خصوصاً نسل جوان پیدا کند، اتخاذ میگردد. این شبکه های ضـد فرهنگـی، اهـدافـی مانند: ترویـج فرهنگ اباحـهگری، تبلیغ فرهنگ غربی، ضدیت با مبانی و احکام دینی، ترویج دنیا گرایی و ... را دنبال می کنند، و عمده برنامه هایشان شامل : پخش فیلم و سریال های بدون سانسور، اعـم از ایرانی یا خارجـی دوبلـه شده، پخش شوهای ایرانی و خارجی، پخش موسیقی و موزیک های خوانندگـان فـراری و ضـد انقـلاب و زیر زمینی، مصاحبه و گفت وگو با آنها، برگزاری مسابقات گوناگون و تلفنی برای ایـرانـیـان داخـل کشـور، تبلیـغ کـالاهای لوکس و تجملی و ... می باشد.
به بخشهای فوق میتوان موسیقی و فیلمهای هالیودی و همچنین بهرهبرداری گسترده از امکانات موجود در فضای مجازی (اینترنت ) را هم اضافه کرد.
2- جایگاه ایران در استفاده از قدرت نرم
فرهنگ پویا و استوار ایران که قرنهای متمادی در معرض تجاوزات و یورشهای وحشیانه بیگانگان بوده است با ظهور و حضور اسلام در ایران پیوند ابدی یافت تا بتواند در طول تاریخ همچون دو بازوی استوار و توانمند، بسان سپری قوی در برابر هر گونه تجاوز و زیاده خواهی بیگانگان در دست اندازی به خاک این مرز و بوم ایستادگی نمایند . و اکنون شاهد هستیم هرچه از عمر با برکت ایران در جهان هستی میگذرد بر این پویایی و استواری آن افزوده میگردد. انقلاب اسلامی ایران که با معماری امام کبیرمان شکل و بنیان گذاشته شد همچون خورشیدی در تاریخ ایران میدرخشد و انشاالله بتوانیم این مرز و بوم را به صاحب اصلی آن یعنی حضرت بقیه الله اعظم(عج) تحویل دهیم .
ایرانیان تاکنون ثابت نمودهاند با تکیه به اعتقادات دینی و مذهبیو ولایی خود که درکنار فرهنگ و هویت ریشهدار ایرانی شکل گرفته است با وحدت و انسجام ملی؛ میتوانند با استفاده از ادبیات غـنـی و پـایـدار، یک جنبش نـرم افـزاری و نهضت تولید علـمرا ایجاد نموده که در صورت استمرار و حمایت، در آینـده به یکی از منابـع قدرت نـرم در سطح منطقه و حتی دنیا تبدیل خواهد شد.
طلیعه این جنبش نرم افزاری و قدرت نرم را باید در پیشرفتهای صلح آمیز هستهایی با بهره گیری از علوم بومی ، حضور در باشگاههای جهانی پرتاپ ماهواره و دستیابی به علوم نانو تکنولوژی و ژنیتکی و هزاران دستآورد علمی و فنی و نظامی به خوبی مشاهده نمود. و اگر گفته شود دلیل اصلی خصومت غرب به خصوص آمریکا با ایران و انقلاب اسلامی آن، هراس استکبار از ظهور ابر قدرتی جدید به نام ایران است؛ که با تکیه بر اسلام ناب محمدی(ص) و مبانی آن توانسته در مقابل تمامی زور گوییها و سلطه طلبیهای قلدرهای جهانی بایستد، به بیراهه نرفتهایم.